وبلاگ سرگرمی داراب فردا

متن مرتبط با «داستان کوتاه طنز از عبید زاکانی» در سایت وبلاگ سرگرمی داراب فردا نوشته شده است

دانستنی‌هایی جالب از قرآن کریم

  • دانستنی‌هایی جالب از قرآن کریم - سری دوم دانستنی‌هایی جالب از قرآن - سری اول - آیا می دانید که ... وسط قرآن مجید، یعنی آن‌جا که درست به نصف تقسیم می‌گردد، کلمه «ولیتلطّف» (سوره کهف، 19) است.- آیا می , ...ادامه مطلب

  • غزلی عاشقانه از شهر یار

  •   کاش پیوسته گل و سبزه و صحرا باشد گلرخان را سر گلگشت و تماشا باشد   زلف دوشیزه گل باشد و غماز نسیم بلبل شیفته شوریده و شیدا باشد   سر به صحرا نهد آشفته تر از باد بهار هر که با آن سر زلفش سر سودا باشد, ...ادامه مطلب

  • داستان طنز و خنده دار توهم

  • داستان طنز و خنده دار توهم  در سری مطالب داستان های طنز امروز برای شما یک داستان بسیار خنده دار داریم که می توانید در زیر بخوانید و لذت ببرید: مَردی , شب موقع برگشتن از ده پدری تو شمال اطرف اردبیل، جای این که از جاده اصلی بیاد، یاد باباش افتاده که می گفت؛ جاده قدیمی با صفا تره و از وسط جنگل رد میشه!این‌طوری تعریف می‌کنه: من احمق حرف بابام رو باور کردم و پیچیدم تو خاکی، ٢٠کیلومتر از جاده دو,داستان,خنده,توهم ...ادامه مطلب

  • داستانه مراه همیشگی

  • در روزگار قدیم تاجر ثروتمندی بود که چهار همسر داشت. همسر چهارم را بیشتر از همه دوست داشت و او را مدام با جواهرات گران‌قیمت پذیرایی می‌کرد، بسیار مراقبش بود و بهترین چیزها را به او می‌داد. همسر سومش را هم خیلی دوست داشت و به او افتخار می‌کرد، نزد دوستانش او را برای جلوه‌گری میبرد گرچه واهمه شدیدی داشت که روزی او با مرد دیگری برود و تنهایش بگذارد. واقعیت این بود که او همسر دومش را هم بسیار دوست داشت! او بسیار مهربان بود و دائماً نگران و مراقب مرد بود و مرد در هر مشکلی به او پناه میبرد و او نیز به تاجر کمک می‌کرد تا گره کارش را بگشاید و از مخمصه بیرون بیاید؛ اما همسر اول مرد زنی بسیار وفادار و تو,داستانه,مراه,همیشگی ...ادامه مطلب

  • شعر پاییزی از مهدی اخوان ثالث

  • آسمانش را گرفته تنگ در آغوشابر؛ با آن پوستین سردِ نمناکش.باغ بی برگی،روز و شب تنهاست،با سکوت پاکِ غمناکش.سازِ او باران، سرودش باد.جامه اش شولای عریانی‌ست.ورجز،اینش جامه ای باید .بافته بس شعله ی زرتار پودش باد .گو بروید ، هرچه در هر جا که خواهد ، یا نمی خواهد .باغبان و رهگذران نیست .باغ نومیدانچشم در راه بهاری نیستگر زچشمش پرتو گرمی نمی تابد ،ور برویش برگ لبخندی نمی روید ؛باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست ؟داستان از میوه های سربه گردونسای اینک خفته در تابوت پست خاک می گوید .باغ بی برگیخنده اش خونیست اشک آمیزجاودان بر اسب یال افشان زردش میچمد در آن .پادشاه فصلها پاییز مهدی اخوان ثالث (میم . ,شعر,پاییزی,مهدی,اخوان,ثالث ...ادامه مطلب

  • داستان طنز و خنده دار توهم

  • داستان طنز و خنده دار توهم  در سری مطالب داستان های طنز امروز برای شما یک داستان بسیار خنده دار داریم که می توانید در زیر بخوانید و لذت ببرید: مَردی , شب موقع برگشتن از ده پدری تو شمال اطرف اردبیل، جای این که از جاده اصلی بیاد، یاد باباش افتاده که می گفت؛ جاده قدیمی با صفا تره و از وسط جنگل رد میشه!این‌طوری تعریف می‌کنه: من احمق حرف بابام رو باور کردم و پیچیدم تو خاکی، ٢٠کیلومتر از جاده دور شده بودم که یهو ماشینم خاموش شد و هر کاری کردم روشن نمیشد. وسط جنگل، داره شب میشه، نم بارون هم گرفت. اومدم بیرون یکمی با موتور ور رفتم دیدم نه می‌بینم، نه از موتور ماشین سر در می‌ارم!راه افتادم تو دل جنگ,داستان,طنز,خنده,دار,توهم ...ادامه مطلب

  • داستان کوتاه (عبید زاکانی)

  • خواب دیدم قیامت شده است. هرقومی را داخل چاله‏ای عظیم انداخته و بر سرهر چاله نگهبانانی گرز به دست گمارده بودند الا چاله‏ ی ایرانیان. خود را به عبید زاکانی رساندم و پرسیدم: «عبید این چه حکایت است که بر ما اعتماد کرده نگهبان نگمارده‏اند؟»گفت:....   می‌دانند که به خود چنان مشغول شویم که ندانیم در چاهیم یا چاله.»خواستم بپرسم: «اگر باشد در میان ما کسی که بداند و عزم بالا رفتن کند...» نپرسیده گفت: گر کسی از ما، فیلش یاد هندوستان کند خود بهتر از هر نگهبانی پایش کشیم و به تهِ چاله باز گردانیم!,داستان های کوتاه عبید زاکانی,داستان کوتاه از عبید زاکانی,داستان های کوتاه از عبید زاکانی,داستان کوتاه طنز از عبید زاکانی,داستان های کوتاه طنز عبید زاکانی ...ادامه مطلب

  • داستان کوتاه زیبا و آموزنده رستوران رفتن کمال الملک در اروپا

  • کمال الملک نقاش چیره دست ایرانی (دوران قاجار) برای آشنایی با شیوه ها و سبکهای نقاشان فرنگی به اروپا سفر کرد. زمانی که در پاریس بود فقر دامانش را گرفت و حتی برای سیر کردن شکمش هم پولی نداشت.   یک روز وارد رستورانی شد و سفارش غذا داد در آنجا رسم بود که افراد متشخص پس از صرف غذا پول غذا را روی میز می گذاشتند و می رفتند، معمولا هم مبلغی بیشتر، چرا که  این مبلغ اضافی بعنوان انعام به گارسون می رسید اما کمال الملک پولی در بساط نداشت بنابراین پس از صرف غذا از فرصت استفاده کرد از داخل خورجینی که وسایل نقاشی اش در آن بود مدادی برداشت و پس از تمیز کردن کف بشقاب عکس ی,داستان کوتاه زیبا,داستان کوتاه زیبا و تاثیرگذار,داستان کوتاه زیبا و جالب,داستان کوتاه زیبا و آموزنده,داستان کوتاه زیبا و عاشقانه,داستان کوتاه زیبا خدا,داستان کوتاه زیبا عاشقانه,داستان کوتاه زیبا به زبان انگلیسی,داستان کوتاه زیبا درباره خدا,داستان کوتاه زیبای انگلیسی ...ادامه مطلب

  • شعر استاد شهریار به نام سوز و ساز

  • باز کن نغمه جانسوزی از آن ساز امشب تا کنی عقده اشک از دل من باز امشب ساز در دست تو سوز دل من می گوید من هم از دست تو دارم گله چون ساز امشب مرغ دل در قفس سینه من می نالد بلبل ساز ترا دیده هم آواز امشب زیر هر پرده ساز تو هزاران راز است بیم آنست که از پرده فتد راز امشب گرد شمع رخت ای شوخ من سوخته جان پر چو پروانه کنم باز به پرواز امشب گلبن نازی و در پای تو با دست نیاز می کنم دامن مقصود پر از ناز امشب کرد شوق چمن وصل تو ای مایه ناز بلبل طبع مرا قافیه پرداز امشب شهریار آمده با کوکبه گوهر اشک به گدائی تو ای شاهد طناز امشب   , ...ادامه مطلب

  • آقایان بخوانند چگونه زن خود را روانی کنیم (طنز)

  • آقایان بخوانند چگونه زن خود را روانی کنیم (طنز) مجموعه : مطالب طنز آقایان بخوانند چگونه زن خود را روانی کنیم (طنز) وقتی در جمع فامیل خودتون هستید شکم بزرگ پدرزنتون رو سوژه خنده همه قرار بدهید.   وقتی بعد از یک روز شلوغ براتون غذا درست کرد و با تمام خستگی کنارتون نشست بهش بگید: ممنون عزیزم ، خوب شده ، ولی کاش قبل از درست کردنش به مامانم زنگ میزدی و طرز تهیه این غذا رو ازش میپرسیدی …   از صبح کتونی پا کنید و تا شب هم از پاتون در نیارید تا جورابتون بوی گربه مرده بگیرد و بعد با همان جورابها برید توی رختخواب.   به صورتش نگاه کنید و باحالتی متاثر بگید:عزیزم چقدر ,آقایان بخوانند,آقايان بخوانند,آقايان بخوانند(18 توصيه همسرانه),فقط آقایان بخوانند,فقط آقايان بخوانند ...ادامه مطلب

  • سخنان زیبا و آموزنده از بزرگان جهان

  • سخنان بزرگان دنیا، سخنان زیبا و آموزنده   زندگی وحشتی است در تئاتری که آتش گرفته، همه به دنبال در خروجی می‌گردند؛ هیچ کس هم پیدایش نمی کند، همه یکدیگر را هل می‌دهند، بدبخت آنهایی که به زمین می‌افتند بلافاصله لگدمال می‌شوند!ژان پل سارتر‌‌   °•°•°•°•°•°•°•° جملات فلسفی و آموزنده بزرگان °•°•°•°•°•°•°•°   ما در جوار یکدیگر زندگی می کنیم، پس اولین مقصود ما در زندگی این است که به یکدیگر محبت کنیم و اگر نمی توانیم دست کم دیگران را آزار ندهیم. دالایی لاما   °•°•°•°•°•°•°•° سخنان زیبای بزرگان °•°•°•°•°•°•°•°  اگر كسي با اطمينان به سمت,سخنان زیبا و آموزنده از بزرگان جهان,جملات زیبا و آموزنده از بزرگان جهان ...ادامه مطلب

  • داستان کوتاه برفی

  • شبی ، برف فراوانی آمد و همه جا را سفید پوش کرد . دو پسر کوچک با هم شرط بستند  که از روی یک خط صاف، عبور کنند که به مدرسه می رسید. یکی از آنان گفت : کار ساده ای است! بعد به زیر پای خود نگریست که با دقت گام بردارد. پس از پیمودن نیمی از مسافت ، سر خود را بلند کرد تا به ردپاهای خود نگاه کند. متوجه شد که به صورت زیگزاگ قدم برداشته است. دوستش را صدا زد و گفت:” سعی کن که این کار را بهتر از من انجام دهی! پسرک فریاد زد: کار ساده ای است! بعد سر خود را بالا گرفت. به در مدرسه چشم دوخت و به طرف هدف خود رفت. رد پای او کاملا صاف بود.,داستان کوتاه برف,داستان کوتاه آدم برفی,داستان های کوتاه سفید برفی,داستان کوتاه برف های کلیمانجارو,داستان کوتاه سفید برفی,داستان کوتاه روز برفی,داستان کوتاه یک روز برفی ...ادامه مطلب

  • یکی‌ از فانتزیام اینه که...(14)

  • طنز فانتزیای من   یکی از فانتزیام اینه که یه روز پشت تلفن توی جمع بگم خودمو با اولین پرواز میرسونمخیلی کلاس داره لعنتی   •.•.•.•.•.•.•.•.•.•.• یکی از فانتزیام اینه •.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•   یکی از فانتزیام اینه که از سر کار بیام خونه بعد با خانومم دعوام شه بعد خانومم ببینه حالم خوب نیست بیاد این شعرو برام بخونه :من اگه نباشم ، کی واسه همیشه تو رو میپرسته ؟کی برات میمیره ؟ کی نمیشه خسته ؟کی تورو میزاره روی دوتا چشماش ؟کی اگه نباشی میگیره نفس هاش ؟   •.•.•.•.•.•.•.•.•.•.• یکی از فانتزیام اینه که جدید •.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•   یکی از فانتزیام اینه ک ,یکی از فانتزیام اینه که,یکی از فانتزیام اینه,یکی از فانتزیام جدید,یکی از فانتزیام,یکی از فانتزیام اینه ک,یکی از فانتزیام این که,یکی از فانتزیام اینه جدید,یکی از فانتزیام اینه که تو افق,یکی از فانتزیام این بود,یکی از فانتزیام اینه که دکتر ...ادامه مطلب

  • تست هوش: پرواز کبوتر

  • دو دوست به نامهای رامین و روزبه در دو روستای مختلف زندگی می کنند. فاصله این دو روستا از هم، 36 کیلومتر است. روزی این دو تصمیم می گیرند با هم ملاقات کنند. هر دو سوار دوچرخه هایشان می شوند و به سمت هم حرکت می کنند. آنها قصد دارند در نیمه راه به هم برسند. فرض می کنیم هر دو دقیقا با سرعت یکسان و ثابت 6 کیلومتر بر ساعت به سمت دیگری در حرکت است.   رامین، یک کبوتر دارد که دقیقا همزمان با حرکت خودش، به سوی روزبه و با سرعت ثابت 18 کیلومتر بر ساعت پرواز می کند. کبوتر به محض اینکه به روزبه می رسد بلافاصله (بدون کاهش در سرعت) به سمت رامین باز می گردد و به همین ترتیب مرتباً بی, ...ادامه مطلب

  • سخـن حکیـمانه از بـزرگان

  • . بزرگترین عیب برای دنیا همین بس که بی‌وفاست. (حضرت علی علیه‌السلام)   ۲. آرزو دارم روزی این حقیقت به واقعیت مبدل شود که همه‌ی انسان‌ها برابرند. (مارتین لوتر‌کینگ)   3. بهتر است روی پای خود بمیری تا روی زانو‌هایت زندگی کنی. (رودی)   ۴. بر روی زمین چیزی بزرگتر از انسان نیست و در انسان چیزی بزرگتر از فکر او. (همیلتون)   ۵. عمر آنقدر کوتاه است که نمی‌ارزد آدم حقیر و کوچک بماند. (دیزرائیلی)   ۶. چیزی ساده تر از بزرگی نیست آری ساده بودن همانا بزرگ بودن است. (امرسون)   ۷. به نتیجه رسیدن امور مهم، اغلب به انجام یافتن یا نیافتن امری به ظاهر کوچک بستگی دارد. (چاردینی)  ,سخنان حکیمانه از بزرگان,سخنان حکیمانه از بزرگان دنیا,سخنان حکیمانه از بزرگان دین,سخنان حکیمانه از بزرگان ایرانی,سخنان حکيمانه از بزرگان,دانلود سخنان حکیمانه از بزرگان,سخنان حکیمانه بزرگان جهان,سخنان حکیمانه بزرگان با تصویر,سخنان حکیمانه بزرگان دین,سخنان حکیمانه بزرگان با عکس ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها